سوال: علائم نهایی پیش از ظهور امامان زمان (عج) چیست؟
پاسخ
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند.
2. خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند.
3. خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است.
4. قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.
5. صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.
آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند.
6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.
دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه “لد” در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد.
امام زمان
(بسم الله الرحمن الرحیم)
انقلاب اسلامی ایران نهضتی مبارک و انفجار نوری است که در شبستان دیجور گمراهیها وسرگردانیها رخ داده است. و رعدی بوده است که بر تارک طاغوتیان فرود آمده است که از آن تولد دوباره یک ملت پدیدار گشته است و آرزوی دیرینه همه انبیاء و اوصیاء الهی به وسیله آن نهضت برآورده گشته است و چقدر زیباست که بیان شود این انقلاب ظهور صغرا است و زمینه ساز ظهور کبری حضرت صاحب الزمان (عج) است. و به فرموده آن سلاله پیامبر، رهبر و ناخدای این انقلاب که فرمود: «انقلاب ما نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قرار دهد».[۱]
و این که این انقلاب از جمله مقدمات ظهور و زمینهساز حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) میباشد. ریشه در معانی روایی ما دارد که اجمالاً به برخی از آنها اشاره میگردد.
۱٫ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «خداوند متعال در شب معراج به من فرمودند: یا محمد از جمله عطاهایی که به تو مرحمت فرمودهایم آن است که یازده مهدی از نسل تو میباشند و آخر آنها کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند و به وسیله او زمین پر از عدل و داد میگردد. عرض کردم اینها چه وقت ظاهر میشود، پروردگار متعال علایمی را فرمود، از جمله: و خروج رجلٍ من ولد الحسین ابن علی مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود.[۲] قابل توجه است که در این روایت خبر دهنده خالق هستی و مخاطب و شنونده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ . معلوم است وقتی که خداوند متعال خبر از انقلاب کسی بدهد او فرد عادی نیست و انقلاب او هم باید انقلاب عظیمی بوده باشد و در تاریخ حداقل تاکنون مانند این انقلاب چنین به وقوع نپیوسته است. و از قرائن دیگری که دراینجا اشاره میشود میتوان این خبر را مصدق انقلاب اسلامی ایران دانست.
۲٫ امام باقر میفرمایند: در یکی از روزها عمر و ابابکر و زبیر و ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف در منزل رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ جمع شدند. رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جمع آنان نشست، در حالی که نعلین حضرت پاره شده بود. به علی ـ علیه السلام ـ داد تا اصلاحش نماید، در این حالت حضرت فرمود گروهی از ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند که صورتهایشان نورانی و لباسهایش نیز نورانی است و نور صورتشان چشم بینندگان را خیره میکند. ابوبکر و زبیر وعبدالرحمن سؤال کردند آنها چه کسانی هستند، پیامبر سکوت کرد، علی ـ علیه السلام ـ پرسید پیامبر فرمودند: آنها کسانی هستند که به واسطه روح الله دوست هم میگردند و متحد میشوند بدون آن که اغراض مادی یا خویشاوندی داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند یا علی و تو امام آنها میباشی».[۳] پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله صدوقی در ملاقاتی خدمت امام عرض کرده بودند. آقا این روح الله که در حدیث (تحابوا بروح الله) شما هستید؟ زیرا امروز تمام اقشار مردم به واسطه رهبری دوستی شما متحد شدند، امام با لبخندی گذشت.[۴]
۳٫ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مردم از مشرق قیام میکنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی (عج) فراهم میسازند.
۴٫ امام صادق ـ علیه السلام ـ : خداوند سبحان قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر میگرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر میگردد و آن گاه قائم ظهور میکند.[۵]
۵٫ امام باقر ـ علیه السلام ـ : میبینم گروهی از مشرق زمین قیام میکنند و طالب حق میباشند امّا آنان را اجابت نمیکنند، مجدداً بر خواستههایشان پافشاری میکنند امّا مخالفان نمیپذیرند وقتی چنین وضعی را مشاهده میکنند، شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن میایستند. این جاست که پاسخ مثبت میگیرند امّا این بار هم نمیپذیرند تا این که همگی با هم قیام میکنند و آن چه به دست میآورند (انقلاب) جز به دست توانای صاحب شما (حضرت مهدی (عج)) به کس دیگری نمیسپرند. کشتههای آنان شهید محسوب میگردد، اگر من آن زمان را درک میکردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه میداشتم.[۶]
این روایت معجزه آسا فرازهای انقلاب اسلامی را بیان میکند. و مژده اتصال این انقلاب را به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) میدهد.
در روایات ذکر شده است که هنگام ظهور امام زمان،جنگ و خونریزی و فساد فراوان روی میدهد، و از طرفی گفته میشود که باید زمینه را برای ظهور ایشان فراهم کرد با اعمال نیک، این تناقض چگونه حل میشود
از جمله نشانههای غیر حتمی ظهور، گسترش فساد و تباهی است و نباید این فساد و تباهیها را جزو زمینهها و عوامل ظهور دانست. ما در مقابل این سؤال پاسخهایی ارایه میدهیم و قضاوت را به عهده خود شما میگذاریم.
الف. برای شکل گرفتن و تحقق هر پدیده، چه طبیعی و چه اجتماعی، عوامل وشرایط چندی لازم است و معمولاً این پدیدهها با یک سری نشانهها و علایم همراه است. از این رو، عوامل و نشانههای پدیده را باید شناخت و تفاوت میان آن دو را باید دانست تا در هنگام بیان عوامل و نشانهها، دچار سردرگمی و اشتباه نشویم.
عوامل و شرایط ایجاد هر پدیده، یک سری چیزهاست که با پدیده، ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر دارند و باید آنها تحقق پیدا کنند تا پدیده محقق شود. اینها در شکل گرفتن پدیده نقش دارند و بدون اینها، پدیده تحقق نخواهد یافت.
امّا نشانههای یک پدیده، علامتهایی است که از وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن، مردم را آگاه میکند و فایده آن، علم پیدا کردن به وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن است؛ نه این که نقشی در ایجاد پدیده داشته باشند. یعنی با آشکار نشدن نشانه و اتفاق نیفتادن آن نیز پدیده میتواند شکل بگیرد.
بنابراین، نسبت میان شرایط یک پدیده مشروط با پدیده، نسبت استلزامی و انفکاک ناپذیر است، در حالی که نسبت میان نشانه با پدیده نشاندار، نسبت غیر استلزامی و انفکاک پذیر است.
پدیده ظهور و تشکیل حکومت جهانی حضرت حجت ـ علیه السلام ـ نیز از این قاعده مستثنی نیست. و شرایط و عوامل و نشانههایی دارد. شرایط و عواملی مانند وجود قانون جامع و کامل (قرآن وسنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ)، مجری قانون (حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ )، آماده بودن عدهای از اهل ایمان برای یاری آن حضرت و جانبازی در راه اهداف او، و…. و نشانههایی مانند خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن زمین در منطقه بیداء، خروج یمانی، قتل نفس زکیّه، و زیاد شدن فساد و تباهی در این عصر و….